بمبهای اتمی نه تنها نوعی نماد قدرت به حساب میآیند بلکه این توانایی را نیز به صاحبان آن میدهند که شهرها را تبدیل به خاکستر کنند. هند اما به این مسائل راضی نیست و انتظارات دیگری دارد که با تکیه زدن بر کرسی دائم شورای امنیت برآورده خواهد شد.
خبر خوشایندی که این روزها، هندیها را به تحقق خواستهشان امیدوار کرده، اعلام حمایت رئیسجمهوری آمریکا از آنهاست.
زمانی که باراک اوباما در سفرش به دهلینو اعلام کرد که هندیها شایسته عضویت دائم شورای امنیت هستند، سیاستمداران و رسانههای این کشور بهشدت هیجان زده شدند و خود را تکیه زده بر این کرسی فرض کردند؛ اتفاقی که میتواند تغییر و تحولی اساسی برای بزرگترین دمکراسی جهان باشد. اما حقیقت این است که فرارسیدن چنین روزی بسیار دور خواهد بود و شاید هرگز فرا نرسد.
چند دهه است که صحبت از اصلاحات در ساختار شورای امنیت بهمیان آمده و شاید چندین سال دیگر هم این مسئله ادامه پیدا کند. اعضای دائم شورای امنیت را 5 کشوری تشکیل میدهند که همگی برندگان جنگ جهانی دوم بودهاند و 10عضو دیگر هر دوسال یکبار انتخاب میشوند؛ بنابراین طبیعی است که حرف از تغییر در ساختار اعضای دائم مسئلهای جنجالبرانگیز باشد و با مخالفت مواجه شود. از اینرو قدرتهای نوظهوری مانند هند برای جاباز کردن میان قدرتهای دیرینه جهانی کار دشواری در پیش دارند.
از سال2005، پیشنهادهایی ارائه شد مبنی بر اینکه تعداد اعضای دائم از 5 به 10 یا 11 کشور افزایش پیدا کند. در آن زمان صحبت بر سر این بود که کشورهای ژاپن، آلمان، برزیل، هند و مصر به ترکیب شورای امنیت اضافه شوند و شاید یک کشور آفریقایی هم عضو یازدهم باشد. در این میان ژاپن و آلمان گزینههای قدرتمندی هستند و با توجه به اینکه همواره در میان 3کشور برتر حامی سازمان ملل متحد جای داشتهاند، از شانس بیشتری برخوردارند. اتحادیه آفریقا نیز بهطور طبیعی انتظار دارد که یکی از کرسیها را بهخود اختصاص دهد. اما سؤال این است که کدام یک از کشورهای این قاره شایستگی بیشتری دارد؟
اتحادیه عرب نیز یک سهمیه میخواهد اما هنوز هیچ کشوری بهطور آشکار داوطلب نشده است. در میان کشورهای مسلمان، اندونزی بیش از همه خود را برای عضویت مستعد میداند و با توجه به اینکه چهارمین کشور بزرگ دارای دمکراسی جهان به حساب میآید از شانس بیشتری برخوردار است.
این نگاه کوتاه نشان میدهد که انتخاب اعضا کار دشواری است و در این میان باید روابط دولتهای مختلف و حمایت یا دشمنی آنها با یکدیگر را در نظر گرفت.
4 کشور ژاپن، آلمان، برزیل و هند برای حمایت از یکدیگر، گروه(G4) را تشکیل دادهاند، این در حالی است که کشورهای همسایهشان با آنها مخالف هستند.
با توجه به اینکه چین، کشورهای هند و ژاپن را بهچشم رقیب خود در منطقه نگاه میکند، با عضویت هر دوی آنها در ترکیب جدید شورای امنیت مخالف است. هند در میان کشورهای همسایه مخالف سرسخت دیگری نیز دارد که پاکستان است. کرهجنوبی نیز مخالفت خود را با عضویت ژاپن اعلام کرده است. در قاره آمریکا نیز اوضاع چندان بهتر نیست؛ آرژانتین و مکزیک هر دو عقیده دارند که نماینده آمریکایجنوبی باید یک کشور اسپانیاییزبان باشد و این یعنی مخالفت با برزیلی که زبان رسمیاش پرتغالی است.
در قاره اروپا نیز ایتالیا بهشدت به عضویت آلمان اعتراض دارد و خود را شایسته این کرسی میداند. بسیاری نیز به این مسئله ایراد میگیرند که چرا اروپا در میان اعضای دائم 3نماینده دارد در حالی که به بزرگترین قاره جهان، یعنی آسیا تنها یک سهم تعلق گرفته است.
مشکل اصلی اینجاست که شورای امنیت نمیخواهد در نظم جهانی تغییری ایجاد شود؛ یعنی رویهای که دهها سال است در پیش گرفته و از سال1946 تاکنون ادامه داشته است. حقیقت اما این است که جهان در یک بیثباتی سیاسی
به سر میبرد و کشورهای ضعیف به سرعت قدرت میگیرند و قدرتهای قدیمی کمکم توان خود را از دست میدهند. کشورهایی نظیر اندونزی و ترکیه که به سرعت مسیر توسعه را طی میکنند مایلند این اصلاحات ساختاری در شورای امنیت به تاخیر بیفتد تا آنها نیز بتوانند به مدعیان بپیوندند؛ در مقابل کشورهای اروپایی احساس میکنند درصورت طولانی شدن مذاکرات موضعشان ضعیفتر میشود. به هر حال در شرایط کنونی تنها اتفاقی که میافتد گفتوگوهای مکرر و طولانی در این رابطه است.
اگر گفتوگوها نتیجه داد و هند بهعنوان یکی از اعضای دائم جدید به ترکیب شورای امنیت اضافه شد، چه حوادثی رخ خواهد داد؟
در چنین شرایطی، شاهد مناقشات نظامی و سیاسی، فراز و نشیبهای اقتصادی و حوادث غیرمنتظره با پیامدهای غیرقابل پیشبینی خواهیم بود. اما آنچه مسلم است روابط هند با 2 عضو دائم دیگر- آمریکا و چین- با چگونگی ایفای نقش این کشور در رویدادهای جهانی، ارتباط مستقیم دارد.
با توجه به اینکه هند و چین در سالهای اخیر با یکدیگر جنگ داشتهاند، نوع رابطه آنها در شورای امنیت اهمیت فراوانی دارد.
در سال 1962، دو کشور بر سر مرزهای هیمالیایا با یکدیگر نزاع داشتند و هندیها هنوز خاطره تلخ برتری چین را فراموش نکردهاند. مشکل اینجاست که هنوز هم تکلیف 4 هزار کیلومتر مرز بین دوکشور بهطور کامل مشخص نشده و هر از گاهی سرمایههای انسانی و مالی صرف حل این اختلافات میشود که تاکنون هیچ راهحلی بهدنبال نداشته است.
موضوع دیگری که رابطه چین و هند را تحتالشعاع قرار داده، مناقشه هند با پاکستان بر سر مالکیت کشمیر است زیرا پاکستان بخشی از این منطقه جنجالبرانگیز را به چین واگذار کرده اما هند آن را مال خود میداند و این تقسیمبندی را نمیپذیرد. از آنجایی که هند و چین به تنهایی 40درصد جمعیت جهان را در خود جای دادهاند هرگونه مناقشه و جنگ احتمالی میان آن دو، مسئولیت شورای امنیت را در تحکیم روابط آنها سنگینتر میکند.
آنچه حواشی عضویت هند را افزایش میدهد رابطه نزدیک این کشور با آمریکاست. طی سالهای اخیر هند به ندرت با آمریکا مخالفت کرده است که این برخلاف رویه کشورهای نوظهور دیگری چون ترکیه و برزیل به حساب میآید. بنابراین آمریکا و کشورهای اروپایی متحد جدیدی خواهند یافت و باید دید هند جرات مییابد با همسایگانش مقابله به مثل کند؟
فعلا نمیتوان در این مورد قضاوت کرد و باید دید از ماه ژانویه که فعالیت هند بهعنوان یکی از 10 عضو غیردائم جدید شورای امنیت شروع میشود این کشور چه رویهای در پیش میگیرد.
آیا مثل سابق به دوستیاش با آمریکا ادامه میدهد و موجب نگرانی بسیاری از کشورها میشود یا مانند ترکیه و برزیل خطمشی سیاسی مستقلی برمیگزیند و روی پای خود میایستد؟
روشن است که هند باید برای عضویت دائم راه دشواری را طی کند و تضمینی وجود ندارد که قرارگرفتن در کنار قدرتهای بزرگ برای این کشور خوشایند باشد.
نشنال